“فولادترند بررسی می کند: گزارش آسیب شناسی تبعات تداخل حوزه ها در صنعت فولاد”
در سال های اخیر شاهد رقابت فزاینده ای بین بخش معدن و فولاد در کشور بوده ایم. این رقابت که به «رقابت منفی» معروف است، با تمایل هر دو بخش برای به حداکثر رساندن توسعه و ورود به حوزه های فعالیت یکدیگر شکل گرفته است.
دلایل رقابت منفی:
توسعه زنجیره فولاد : سیاست های دولت در دو دهه گذشته بر توسعه زنجیره فولاد و جلوگیری از صادرات مواد خام متمرکز بوده است. این امر شرکت های معدنی را به تکمیل زنجیره ارزش و تولید محصولات فولادی برای افزودن ارزش بیشتر سوق داده است.
دولت با هدف کاهش اتکای کشور به صادرات مواد خام و افزایش تولید محصولات فولادی با ارزش افزوده بالا، سیاست هایی را برای ارتقای توسعه صنعت فولاد به اجرا گذاشته است. در نتیجه، شرکتهای معدنی و شرکت های فولادی به سرمایهگذاری در حوزه های یکدیگر تشویق شدهاند که منجر به همپوشانی فعالیتها بین دو بخش میشود.
شرکت های فولادی برای تولید محصولات فولادی نیاز به تامین مداوم مواد خام مانند سنگ آهن دارند. برای اطمینان از یک زنجیره تامین پایدار، طبق بررسی فولادترند برخی از شرکتهای فولادی برای استخراج مواد خام خود وارد بخش معدن شدهاند. این شرکت ها با ورود به بخش معدن میتوانند به جای اتکا به تامینکنندگان دیگر، هزینههای خود را با استخراج مواد خام خود کاهش دهند. این موضوع به آنها قدرت چانه زنی بیشتری در بازار می دهد، زیرا می توانند قیمت های بهتری را برای محصولات خود تعیین کنند.
از طرفی شرکت های معدنی که به طور سنتی بر استخراج مواد خام متمرکز بوده اند، اکنون می خواهند با فرآوری مواد اولیه به محصولات فولادی، ارزش افزوده محصولات خود را افزایش دهند. این فرآیند به آنها اجازه می دهد تا سهم بیشتری از زنجیره ارزش را به دست آورند و سود خود را افزایش دهند
این امر منجر به افزایش رقابت بین شرکت های معدنی و فولادی شده است زیرا هر دو به دنبال کنترل عرضه مواد اولیه و محصول هستند.
پیامدهای رقابت منفی:
تخصیص ناکارآمد منابع : رقابت منفی بین بخش معدن و فولاد می تواند منجر به تخصیص ناکارآمد منابع و سرمایه گذاری شود. وقتی هر دو بخش وارد حوزه های فعالیت یکدیگر می شوند، ممکن است با فعالیت های موازی منابع و سرمایه گذاری را هدر دهند.
کاهش بهره وری : ورود هر دو بخش به حوزه های فعالیت یکدیگر می تواند منجر به کاهش بهره وری در تولید شود. زمانی که یک شرکت معدنی محصولات فولادی تولید می کند، ممکن است تخصص و فناوری لازم برای تولید محصولات فولادی با کیفیت بالا را نداشته باشد و این امر منجر به کاهش بهره وری و توزیع نامناسب سرمایه و نیروها می شود.
تشکیل انحصارها : اگر رقابت منفی ادامه یابد، ممکن است منجر به تشکیل انحصار در برخی از بخشهای زنجیره فولاد شود. هنگامی که چند شرکت بر بازار تسلط دارند، ممکن است از قدرت بازار خود برای سرکوب رقابت استفاده کنند که منجر به قیمتهای بالاتر، کاهش نوآوری و کاهش رفاه مصرفکننده میشود.
راه حل ها:
تمرکز بر مزیت های رقابتی : هر دو بخش باید بر مزیت های رقابتی خود تمرکز کنند. شرکت های معدنی باید بر تامین مواد اولیه با کیفیت بالا و قیمت های رقابتی تمرکز کنند، در حالی که شرکت های فولادی باید بر تولید محصولات فولادی با ارزش افزوده بالا تمرکز کنند.
همکاری و تعامل : به جای رقابت، هر دو بخش باید با یکدیگر همکاری و تعامل داشته باشند. این همکاری می تواند به صورت سرمایه گذاری مشترک، اشتراک دانش یا قراردادهای بلندمدت باشد.
مداخله دولت : دولت می تواند با تدوین سیاست هایی برای جلوگیری از رقابت منفی به هدایت و تنظیم زنجیره فولاد کمک کند.
نتیجه:
رقابت منفی بین بخش معدن و فولاد یک چالش جدی برای توسعه پایدار زنجیره فولاد است. برای رسیدگی به این موضوع، هر دو بخش باید با یکدیگر همکاری و تعامل داشته باشند و دولت باید سیاست هایی را برای هدایت و تنظیم زنجیره فولاد تدوین کند. با اتخاذ تدابیر مناسب و ارتقای همکاری بین بخش معدن و فولاد میتوان بر چالشهای موجود فائق آمد و شاهد توسعه زنجیره فولاد پایدار بود.
منبع: تحریریه رسانه خبری و تحلیلی فولادترند